۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

تأزه ییل قوتلاغی

Gadyrly ildeshler !

Yetip gelen täze yylyngyz gutly bolsun!

2009-nji yil size bagt, saglyk, begenchli täzelikleri getirsin!

yeneki yyllary hem saglykda garshylamak hemmämize nesip etsin.

قدیرلی ایلدشلر!

یه تیپ گلن تأزه ییلی نگیز قوتلی بولسون!

2009- نجی ییل سیزه باغت، ساغلیق، بگنجلی تأزه لیک لری گه تیرسین!

یه نه کی ییللاری ساغلیقدا قارشیلاماق هممأنگیزه نسیب اتسین.

تورکمن خلقی نینگ مدنی وسیاسی اُجاعی- واحدهای آلمان و کانادا

2008-12-31 / 11-10-1387

------------------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۱۰, سه‌شنبه

مبارزه ی خلاق با دوگماتیزم

معرفی شاعری که با تحجر به یاری کلمات مبارزه میکند

خالد المعالی شاعر عراقی مقیم شهر کلن آلمان؛ شاعری است که کار دشوار دیگری را نیز به‌موازات ساختن شعر انجام می‌دهد: او مسئول انتشارات «ال‌جمل» هم هست که اکنون ۲۵ سال از فعالیت‌اش می‌گذرد.

المعالی در درجه اول شاعر است. و شاید همین جستجوگری شاعرانه باعث شده تا او درکنار کار شعر، بنیانگذار موسسه‌ای انتشاراتی باشد تا بتواند در کنار نشر آثار نویسندگان مدرن عرب، آثاری را نیز که درجهان عرب‌زبان ناشناخته‌اند منتشر کند. دراین جستجو، تجربه‌های شخصی شاعر نقش اصلی را ایفا میکنند؛ تجربه‌هایی که برای شاعری که دوران جوانی خود را در عراق دوران صدام حسین گذرانده، شاید در درجه اول آموزگار مبارزه با تحجر باشند.

خودش می‌گوید: «در واقع من درباره تجربه‌های شخصی خودم می‌نویسم. اینها مشاهداتی هستند که هر آدمی وقتی که به جهان می‌نگرد تلاش میکند که آنهارا بنویسد. وهمواره تجربه‌های جدیدی هم برای کشف کردن وجود دارند. این تجربه‌ها هم اغلب نگاشته می‌شوند. آدم نمی‌تواند بگوید حالا من دراینمورد یا آن مورد می‌نویسم. من نویسنده‌ای مکانیکی نیستم.»

نگاهی گذرا به اتاق کار خالد المعالی تردیدی را در مورد عشق او به نشر کتاب باقی نمی‌گذارد. تمامی قفسه‌ها زیر بار کتاب چنان خم شده‌اند که هرآن، تصور شکستن آنها می‌رود. وقتی هم که جایی درقفسه‌ها باقی نمانده، کف زمین مسئولیت بقیه کتابها را بر دوش می‌کشد. ‌عنوان کتابها عموما به آلمانی و عربی هستند. بر روی میز کار بزرگ «ناشر­ شاعر» هم انبوهی کاغذ صفحه‌کلید سه مانیتور را پوشانده است. در کنار اینها هم کاروانی از شترهایی چوبی، برنجی و سفالی درحرکت‌اند. اینجا قلب انتشارات «ال‌جمل» است که خالد المعالی آنرا ۲۵ سال پیش درشهر کلن آلمان بنیان نهاد.

المعالی دراین مدت آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان عرب را منتشر کرد. شاعر عراقی اینبار درکسوت ناشر، در مورد آثار منتشر شده از سوی انتشاراتی‌اش می‌گوید: «متن‌ها یا کتابهایی که ما منتشر می‌کنیم، متن‌هایی هستند که خود با علاقه می‌خوانیم. کتابهای انتشاراتی ما، و از جمله متن‌های خود ما هم، نوعی گزارش بوده‌اند. این انتشاراتی برای ما نوعی محل تلاقی و تجمع هم بود که در آنجا متن‌هایمان می‌توانستند راهی به سوی مخاطب بیابند. زیرا در آن‌زمان برای نویسندگان عراقی ضد صدام حسین دشوار بود که کتابهایشان را درجهان عرب منتشر کنند.»

خالد المعالی خود یکی ازهمین مخالفان رژیم صدام حسین بود. او درسال ۱۹۵۶ میلادی درشهر سماوه در جنوب عراق زاده شد و به قدرت رسیدن صدام حسین را دراین کشوررا تجربه کرد. درحکومت وحشت حزب بعث، به اواجازه تحصیل دانشگاهی داده نشد و نخستین مجموعه شعرش نیز که حاوی اشعاری انتقادی بود، مدت زمان کوتاهی پس از انتشار توقیف و ممنوع شد.

در ۲۳ سالگی، درسال ۱۹۷۹ میلادی ازعراق گریخت و ازطریق لبنان، ابتدا به پاریس رفت و از آنجا به آلمان آمد. المعالی از سال ۱۹۸۰ بعنوان نویسنده، مترجم وناشر درشهر کلن زندگی می‌کند. درسال ۱۹۹۱، جایزه ادبی ایالت «نورد راین وستفالن» به خالد المعالی اعطا شد.

تازه سالها بعد، یعنی پس ازسرنگونی دیکتاتوری صدام حسین بود که شاعر توانست به میهن‌اش بازگردد وبا خانواده خود دیدار کند. اینکه در زادگاه المعالی چه می‌گذرد، موضوعی‌ست که شاعر از جمله از طریق متن‌هایی درمی‌یابد که خود در مقام ناشر از نویسندگان جوان عراقی به زبان عربی و آلمانی منتشر می‌کند. المعالی دراین مورد می‌گوید: «آنجا نوعی برهوت است؛ برهوت فرهنگی، زیرا نوعی تحجر در زیست فرهنگی آنجا حاکم است، حتا در سطح رسمی. و صنعت نشر هم تقریبا مرده است. به همین دلیل هم کتاب‌های ما بسیار اهمیت دارند و از آنها استقبال می‌شود.»

انتشارات «الجمل» بیش از ۳۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است. یک سوم این کتابها کلاسیک‌های آلمانی و فیلسوف‌ها هستند؛ البته گاهی هم کتاب‌های پرفروش، اما درجه یک. و ادبیات فارسی؟ خالد المعالی با افسوس از این مسئله سخن می‌گوید که تنها توانسته است یک اثر را از ادبیات مدرن فارسی به عربی منتشر کند، البته اثری که خود شاید خلاء غیبت بسیاری از آثار دیگر را پر کند: «ما تنها یک کتاب از فارسی ترجمه کرده‌ایم: بوف کور صادق هدایت. این نخستین ترجمه کامل از بوف کور است. پیش از این دو ترجمه از بوف کور وجود داشت. یکی در مصر و دومی درکویت منتشر شد که هر دو ناقص بودند و فرازهایی از آن حذف شده بود.»

خالد المعالی که چهارشنبه (۳۰ آوریل) برای شرکت در بیست و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران (۱۲ تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۷) به ایران سفر می‌کند، در اینجا علاوه بر یافتن مخاطبانی در ایران برای کتابهای خود، به دلیل دیگر سفرش به تهران نیز اشاره می‌کند: «من همچنین می‌خواهم مترجم‌هایی بیابم که از فارسی به عربی ترجمه می‌کنند. روابطی را هم ایجادکرده‌ام. وامیدوارم روابط جدید ودوستانی جدید درتهران بیابم. کیفیت هم دراین میان خیلی مهم است. مثلا شعر فارسی خیلی زیاد به عربی ترجمه شده، اما همه‌اش بد است. آنهارا نمی‌شود خواند، نمی‌شود هم ازآنها لذت برد. بهمین دلیل خواهم کوشید نه تنها مترجم نثر، بلکه مترجم‌های شعرهم پیدا کنم که ازفارسی به عربی ترجمه میکنند.»

خالد المعالی دلیل دیگر سفرش به ایران برای شرکت درنمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را چنین عنوان میکند:«من ازهمکاران عرب خود شنیده‌ام که علاقه به کتابهای تخصصی، فلسفی، کلاسیک‌های عرب و موضوع‌های داغ روز مانند اسلام، غرب و شرق، و موضوع‌هایی ازاین دست در ایران بسیار بالاست. درایران شمارخوانندگان بسیار بالاتر ازجهان عرب است و تعداد آنها اصلا قابل مقایسه نیست. درایران گروه‌هایی هم هستند که عربی می‌دانند وعلاقه دارند که کتابهای مارا داشته باشند.»

همانگونه که اشاره شد، مسئول انتشاراتی «الجمل» در درجه اول شاعر است؛ شاعری که به شعر و ادبیات فارسی نیز عشق می‌ورزد: «شاید زبانم قاصر باشد، اما ادبیات فارسی نه فقط بخشی، بلکه بخش مهمی ازادبیات ماست. اگر به شما بگویم فقط احمد شاملو چهره محبوب من است، شاید دقیق نباشد، اگر بگویم فروغ فرخ‌زاد همینطور، ویا نیما یوشیج! بسیارند کسانی که من درست نمی‌شناسم. اما شاید کلاسیک‌ها را بهتر بشناسم.»

خالد المعالی مسئول انتشارات «الجمل» برای آینده پروژه بزرگی دارد. او می‌خواهد مجموعه آثار نویسندگان و شاعرانی چون نیچه، کانت و بودلر را با ترجمه جدید منتشر کند. المعالی از ترجمه‌های تاکنونی آثار این نویسندگان به عربی راضی نیست. و آخرین اثر او به‌عنوان شاعر نیز، گزیده‌ای‌ست از آثار شاعران زن عرب از قرن پنجم تا بیست و یکم که در پایان ماه اوت سال جاری در آلمان منتشر خواهد شد.

المعالی درشعر «بازگشت از جنگ» می‌نویسد:

«بی‌شمشیر بازآمد از جنگ

حیوانات وحشی گوشت اسب‌اش را میان خود تقسیم کردند

برای مشتی رطب سپر خویش را فروخت

و در حجره‌های قدیسان

که اینک ویرانه‌اند

رویاهایش به غارت رفت

در راه

بیماری و تب از پایش انداختند

و خاطره سبب شد تا او، بی‌خواب،

آنقدر بنگرد به ستاره

تا که محو شود»

*- فایل مربوطه : http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3301239,00.html

بهنام باوندپور

قـیـنانــــچ ناما

دؤریرلر دولانار گردیشلر دؤنر، نیچه لر گؤچئرلر، نیچه لر قونار

نیچأنینگ مشعلی تأزه دئن یانار، نیچأنینگ چیراسی اؤچیپ بارادیر.

ماغتیمقولی

«döwürler dolanar, gerdişler döner,
Niçeler göçerler, niçeler gonar,
Niçäniñ mäşäli täzeden ýanar,
Niçäniñ çyrasy öçip baradyr.»
Magtymguly

یکه قالماغا مجبور بولان اجئو باجی میز تقدیرا تن بردیپ مرحوم بولدی دیین آجی خبر مرحوم ینگ هممه تانیش- بیلیش لری بیله بیله لیک ده، بیزلری هم قیناندیریپ حق-ینده بولان نامارت لیغی ینه بیر گه زئگ یادا سالدی.

مرحوم ینگ قالان لارینا وسوئد دأکی ترکمن لره باش ساغلیق واوزین عمر دیله یأریس.

یاتان یئری یاغتی وجای جنت ده بولسین

ایل گویجی

2008-12-28 / 8-10-1387

------------------------------------------

۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

اطلاعیه شماره۳ روابط عمومی کانون مدافعان حقوق بشر

به فعالیت های قانونی خود ادامه می دهیم

• به دنبال اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه ی جمهوری اسلامی، در مورد دلایل پلمب دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، روابط عمومی این کانون در اطلاعیه ی شماره ی سه خود تاکید کرده است مطابق قانون اساسی نهادهای مردمی مجبور به گرفتن مجوز از حکومت برای فعالیت های خود نیستند و این کانون همچنان به فعالیتهای قانونی خود ادامه خواهد داد ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com ، پنج‌شنبه ۵ دی ۱٣٨۷ - ۲۵ دسامبر ۲۰۰٨

به دنبال اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه ی جمهوری اسلامی، در مورد دلایل پلمب دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، روابط عمومی این کانون در اطلاعیه ی شماره ی سه خود تاکید کرده است مطابق قانون اساسی نهادهای مردمی مجبور به گرفتن مجوز ازحکومت برای فعالیتهای خود نیستند:

هم وطنان گرامی
اخیراً سخنگوی وزارت امور خارجه در پی بسته شدن دفتر کانون مدافعان حقوق بشر اظهار نظر نموده که علت بسته شدن دفتر کانون، نداشتن مجوز از وزارت کشور بوده است.
لازم به ذکر است که طبق اصول
۲۶ و ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده ۶ قانون فعالیت احزاب، جمعیت ها و انجمن های سیاسی و صنفی مصوب ۷/۶/۱٣۶۰ تشکیل هیچ حزب یا گروهی اعم از صنفی، سیاسی یا نهاد مدنی مستلزم کسب مجوز از هیچ مرجع و مقامی نمی باشد. چرا که حق ایجاد تشکل از حقوق بنیادین احاد ملت ایران است که افزون بر آن در ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی – سیاسی حق مذکور، از حقوق اساسی انسانها به شمار می آید.
شایان ذکر است که علی رغم حقیقت فوق الذکر، این کانون ٨ سال قبل به وزارت کشور مراجعه نموده وکلیه مدارک لازم جهت صدور پروانه را تقدیم کمیسیون ماده
۱۰ قانون احزاب نموده است و متعاقب آن اساسنامه کانون مدافعان حقوق بشر در کمیسیون مذکور به تصویب رسیده است، به نحوی که معاون سیاسی وقت وزارت کشور - آقای جنتی – ( که سمت ریاست کمیسیون ماده ۱۰ احزاب را برعهده داشته است) در مصاحبه خود با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) مورخ ٣۱/۶/۱٣٨۵ به صراحت اعلام نموده است که: "نگفته ایم که کانون مدافعان حقوق بشر حقوق بشر غیرقانونی است ... وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب و گروهها، به هیچ وجه اعلام نکرده که اساسنامه کانون مدافعان حقوق بشر رد شده است و آنچه به نقل از کمیسیون گفته شده، خلاف واقعیت است. با تقاضای تأسیس آنها (کانون مدافعان حقوق بشر) در دولت قبلی موافقت اصولی شده بود."
بنا به مستندات فوق اعلام می شود که نه تنها کانون مدافعان حقوق بشر تشکلی قانونی است، بلکه عدم ارائه پروانه به این کانون، ناشی از قصور مسئولین ذی ربط وزارت کشور می باشد و عمل آنان می تواند از مصادیق ماده
۵۷۰ قانون مجازات اسلامی تلقی گردد.
افزون بر آنچه ذکر شد، کانون مدافعان حقوق بشر، عضو رسمی فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر
fidh می باشد که متشکل از ۱۹۰ نهاد حقوق بشری از سراسر جهان است.
بنا به مراتب، به اطلاع عموم می رساند که این کانون همچون گذشته به کلیه فعالیتهای قانونی خود ادامه می دهد و از مسئولین عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران درخواست می نماید که:
۱- دستور فرمایند در اسرع وقت ممکن، نسبت به فک پلمپ غیرقانونی اقدام گردد. چرا که این عمل بدون ارائه هیچگونه حکمی از هیچ دادگاهی صورت گرفته است.
۲- مسئول ذیربط وزارت کشور را ارشاد فرمایند تا بیش از این حقوق اساسی این نهاد حقوق بشری را تضییع ننموده و مطابق وظایف قانونی خویش نسبت به ارائه پروانه به کانون مدافعان حقوق بشر اقدام عاجل به عمل آورند.

کانون مدافعان حقوق بشر
۴/۱۰/۱٣٨۷

۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه

خاویار گران قیمت مجانی دریای خزر برای فقیران شهر میلان ایتالیا

دستگیری دوعضو لهستانی باند بین المللی قاچاق خاویار درایتالیا وضبط 40 کیلو خاویار

*- فایل خبر: http://www.bbc.co.uk/persian/world/2008/12/081221_an_caviar_milan.shtml

خاویار بلوگای توقیف شده توسط گمرک ایتالیا به عنوان هدیه کریسمس دراختیار فقرای میلان قرار می گیرد.

درماه نوامبر امسال حدود چهل کیلوخاویار بلوگا توسط گمرک ایتالیا از دو مسافری که از لهستان می آمدند به دست آمد.

روزنامه کوریریه دلا سرا نوشت که ارزش این محموله خاویار، حدود 550 هزار دلار است.

نتایج آزمایش نشان داد که این خاویار قابل خوردن است وبرای مصرف آن تصمیم گرفته شد که در اختیار فقرای میلان قرارداده شود. این خاویار میان غذاخوری ها وسکونتهای فقرا توزیع می شود.

خاویار بلوگا، گران ترین خاویار درجهان است. ماهی استورژن منبع اصلی تامين خاويار جهان است و دريای خزر حدود 250 ميليون سال است که زيستگاه ماهی استورژن به شمار می رود. عمر اين ماهی به يک قرن می رسد وتا قبل از 15 سالگی تخم گذاری را آغاز نمی کند. تخم ارزشمند ماهی استورژن به عنوان خاويار بلوگا عرضه می شود.

سازمان های بین المللی برای مقابله با قاچاق خاویار در جهان تلاش می کنند. درحد فاصل سالهای 1998 تا 2004 بیش از ششصد تن خاویار در اتحادیه اروپا خرید و فروش شده است.

سال پیش یک نهاد وابسته به سازمان ملل ممنوعیت صادرات سه نوع خاویار دریای خزر را لغو کرد و به ایران، روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان اجازه داد تا مجددا صادرات خاويار بلوگای خزر را از سر گیرند.

تجارت خاویار قبلا به علت خطر کاهش زیاد ذخایر ماهی های استورژن در دریای خزر و صید بی رویه این ماهی از سوی کشورهای اطراف خزر متوقف شده بود.

اخبار مرتبط

هشدار ایران درباره خطر انقراض ماهیان خاویاری

ایران می گوید ورود انواع آلاینده ها و صید غیرمجاز، نسل ماهیان خاویاری دریای خزر را با خطر انقراض مواجه کرده است.

۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

مختصری درحق ِ رئیس انجمن پژوهشگران ایران و نگارنده ی مقاله ی" فدرالیسم را از زندان تجزیه طلبان نجات دهیم"

مقاله را دکترحسین لاجوردی، رئیس انجمن پژوهشگران ایران (www.aciiran.com)، درجواب به مقاله ای از داریوش همایون سردسته ی جناحی ازسلطنت طلبان معروف به "مشروطه خواه" (دربرابر جناح سلطنت طلب معروف به " شاه الهی" های تحت رهبری شجاع الدین شفا)، را نوشته است. واقعیت این است که دکتر لاجوردی علیرغم عدم تعلق به ملیتهای تحت ستم ایران سالهاست درراه ترویج دموکراسی و رژیم فدرالیستی درایران و نیز در راه مقابله با تلاشهای مخرب افراد سرشناس دستجات ناسیونالیستهای افراطی ایرانی فعال است.
افراد علاقمند به آشنائی با فعالیتهای " انجمن پژوهشگران ایران" و رئیس آن دکترحسین لاجوردی می توانند به سایت "انجمن پژوهشگران ایران" (www.aciiran.com)، مراجعه نموده در راه مطالعه به کوشند.

ایل گویجی
2008-12-19 / 29 آذر 1387
---------------------------------------------------------------

فدرالیسم را از زندان تجزیه طلبان نجات دهیم

*- منبع: سایت اخبار روز: www.akhbar-rooz.com ، دوشنبه ۲۵ آذر ۱٣٨۷ - ۱۵ دسامبر ۲۰۰٨

هدف مشخص من را دراین نوشتارمی توانید بمانند همیشه نگرانیم برای آینده ایران بدانید وبه آقای داریوش همایون هم برای اینکه نگران نباشند دراین نوشته تعهد کتبی میدهم که نه جزء "کمونیستهای سربلند کرده" هستم، نه از"حزب الهی های ازهر رنگ" ونه از"سلطنت طلبهای رنگارنگ" ویا ...،

ایشان درقسمتی ازمقاله "همرائی" وازقول یکی ازاندیشه مندان انگلیسی نوشته اند که "هدف دموکراسی باید ایجاد بیشترین خوشبختی برای بیشترین مردمان (!!!) باشد".
ازفحوای کلام چنین برمی آید که بطورقطع این بیشترین مردمان ازدید نویسنده – داریوش همایون– همگی درزمان رضا شاه و محمد رضاشاه ودرنهایت آرامش وبدون کوچکترین خواست ونیازی دریک جامعه آزاد و دموکراتیک درتهران زندگی میکرده اند وهمه هم پادشاه طلب وسلطنت طلب بوده اند وامروزهم تمامی ایرانیان با همان طرزتفکر که مجبورند داشته باشند درانتظار نشسته اند که حزب مشروطه (یعنی داریوش همایون) ویاداریوش همایون (یعنی حزب مشروطه) چه نسخه ای صادرمیکند تا دستورالعمل مبارزه برای بازگرداندن گذشته ای باشند که بدون هیچگونه تردیدی بوجود آورنده بستر اهانت بار امروزماست.

اگرکسی دردوران پنجاه – شصت سال پیش ازتکنولوژی امروزگرفتاراست وازاعلامیه جهانی حقوق بشر تنها آنچه را می بیند که خود میخواهد وتوان نگاه کردن به واقعیتهای اعلامیه حقوق بشر حتی شصت سال پس ازپیدایش آنرا نیز ندارد گناه جامعه هفتاد وچند میلیونی امروز ایران نیست که تمامی تلاشش را برای بدست آوردن آزادی ورهائی ازوجود اهانت بارحکومت جمهوری اسلامی وهرنوع حکومت اربابی واستبدادی ودیکتاتوری وبا تمام مشکلاتش دنبال می کند.

در زمره نخستین پایه گذران و امضاء کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر کشورهائی چون ایالات متحده امریکا، آلمان، هند، سویس و...، بوده اند که همگی از روز نخست پذیرای اداره کشور ازطریق "فدرالیسم" شدند، اگر حتی کمی هم شده بفکر بنشینیم، بی تردید باید باین نتیجه مشخص برسیم که مقامات ومتفکران هیچکدام ازاین کشورها نه تنها قصد و نیت شان "فروپاشی" و "بجان هم انداختن مردمان کشورشان" نبوده است که با یک آینده نگری، تلاش داشته اند که با هدف برابری و آزادی برای مردمشان چارچوب و تمامیت ارضی خود را پا برجا نگاهدارند.

امروز و به دنبال تفکرات بلند و ارزشمند آنروز آنها شاهد آن هستیم که یکی از پابرجاترین دموکراسی ها در هند وجود دارد، یکی از آزاد ترین کشورهای جهان سویس است، آلمان درزمره پیشرفته ترین کشورهای جهان قرار دارد و ایالات متحده امریکا با تمام معایبش بر جهان حکومت می کند و یادآوری این مهم نه بدان معناست که ما هم امروز کپی برداری کنیم و همان کار را انجام دهیم، ولی بطور قطع در برگیرنده این مفهوم می باشد که تعین تکلیف نکنیم و اجازه دهیم در یک فضای آزاد مردم بتوانند برای امروز و فردایشان تصمیم بگیرندو ما تنها نقش یک مشورت دهنده را بعهده بگیریم، اگر از ما مشورتی طلب شود.

نکته بسیار مهمی که حافظه تاریخی مان اجازه نمی دهد بدان بپردازیم و یادآور خودمان شویم اینست که در نوشتن اعلامیه جهانی حقوق بشر در شصت سال پیش نماینده کشور ایران نیز حضور داشته است و ایران نیز یکی از کشورهائی بوده است که مورد مشورت قرار گرفته بود، اگر همانروز هم اصل "انجمن های ایالتی – ولایتی"در قانون اساسی مشروطیت و در اصل قاموس آن قانون مورد احترام برای مسئولان و حکومت کنندگان کشور می بود باز هم امروز ما اینچنین دچار آشفتگی و سرگردانی نبودیم که هر روز بدلیل یک سلسله تحریکات و بی فکری ها اینهمه نگران تجزیه ایران مان باشیم.

چشمان ما نه تنها توانائی دیدن چنین واقعیت هائی را ندارد که همچنان در توهمات خود غرق گشته ایم و فراموش می کنیم که پیش زمینه های این بحثهای جدائی طلبی که به زعم من تنها افراد و گروههای کوچک و منحصر بفرد وتک نفره ای را دربر می گیرد که به یمن وجود جمهوری اسلامی و فرصتهائی که این حکومت ایجاد کرده است ازسوئی وحمایت قدرتهای غربی که همیشه با تفکر تجزیه ایران پیش رفته اند از سوئی دیگر است در میان مردم ایران کوچکترین پایگاه وجایگاهی ندارد.

ولی فراموش نکنیم که تمامی اینها ریشه وپایه ای درگذشته ای مملو ازاستبداد ودیکتاتوری دارد که امروز سر برافراشته است.

به خودمان بیآئیم، واقعیت اینست که بطور قطع و یقین معنی و مفهوم "همرائی" برایمان شناخته شده نیست، چرا که همچنان مفهوم "همرائی" برایمان تجدید دوران گذشته و ندیده انگاشتن خواست ها و نیازهای واقعی دیروز و امروز مردم ایران است.

اگر همان روزها که امروز افسوسش برای بسیاری وجود دارد کمی ازخودمحوریها وحاکمیت قدرت و زور کمتر می شد وبر عقل و درایت افزوده می گشت و آینده نگری جایگزین آن می گردید بی تردید امروز گرفتار همین چند ده نفری هم که جدائی طلب و بیگانه پرست هستند نمی شدیم.
و این درحالیست که من همچنان اعتقادم بر اینست که اگر با "انصاف سیاسی – اجتماعی" به مسائل نگاه کنیم، درمهمترین برخورد باید باین مهم بیاندیشیم که رضاشاه ایران را از زندگی قبیله ای به دنیای مدرن وارد کرد ومحمد رضا شاه با تمام ضعفهایش آرزوئی جز سربلندی ایران نداشت.

لازم به توضیح می دانم که این مسئله همچنان کوچکترین ارتباطی باین ندارد که من از هر نوع حکومت دیکتاتوری متنفرم که می تواند نامش صاحب و ارباب باشد ویا شاه دیکتاتور و رئیس جمهور مادام العمر ویا ولی فقیه که اهانت بارترینش است واگر بطور پیوسته ازتمامی افراد وگروه ها دعوت می کنم که بفکر بنشینند نه به معنای طرفداری از این ویا آن تفکر، بلکه صرفا بدین معناست که افراد با هر نوع عقیده ای که دارند برای از میان برداشتن این بی هویتی و حقارت دست بدست هم دهند و در فردای آزاد ایران به تلاش برای متقاعد کردن دیگران بپردازند.

جای تاسف فراوان است که ماهمچنان با گذر ازتجربه ها، نیآموخته ایم که به معانی و مفاهیم واژه ها درابعاد گسترده تری نگاه کنیم وکمی هم شده بیاندیشیم که ممکن است برداشت من ازواژه "همرائی" تنها همانیکه من فکرمیکنم نباشد واین واژه جز معنی "همراه شدن با من" که روح وضمیرگوینده را بدنبال دارد مورد استفاده قرار نگیرد و مفاهیم دیگری را نیز به ذهن متبادرکند.

ما هنوز هم نمی خواهیم بپذیریم که پایه ها و چارچوب واقعی "همرائی" را خواست ها و نیازهای همگانی تشکیل می دهد و همچنان درب بر آن پایه نمی گردد که آنچه را من فکر میکنم همان باید انجام شود.

اگرخواست ودیدگاه تمامی مردم ایران درآنروز"سومکا" ودرامروز "حزب مشروطه" ویا "داریوش همایون" بود که نمیبایست اینهمه نگرانی برای یکپارچگی ایران وجود داشته باشد.
ما اگر امروز خیلی میخواهیم ناسیونالیست وایران پرست معرفی شویم بهتر است بجای ایستادن پشت سر منفورترین حکومت دنیای امروز ودرقرن بیست و یکم، موقعیت امروز ایران را بهتر بشناسیم و بجای شعارهای دهان پرکن وبدون محتوا راه های موجود برای باقی ماندن و یکپارچه ماندن ایران را بکمک همدیگر جستجو کنیم.

اینکه مرتب شعارهای بی اعتبار شده "کمونیست های سربلند کرده"، "حزب الهی های ازهر رنگ"، سلطنت طلبهای رنگارنگ و یا...، را مطرح و تمامی دیدگاه ها را جز خود چه خوب و چه بد "لجن پراکنی" لقب دهیم هیچ قدمی بیشتر از امروز حکومت جمهوری اسلامی بر نداشته ایم، چرا که آنها هم دقیقا همین شعار ها را جز "حزب الهی" مرتبا تکرار می کنند که با همین شیوه هم بیشترین و بزرگترین بی اعتباری را برای خود کسب کرده اند.
یادمان باشد علی رغم فاسد ترین حکومتی که امروز بر ایران وجود دارد "توتالیتاریسم" تنها مختص امروز و در سی سال گذشته نبوده است، توتالیتاریسم در فرهنگ و در حکومت های تاریخ ایران نهادینه شده است و تنها راه نجات از آن و رسیدن به یک حاکمیت مردمی دوری کردن از اعلامیه و دستور صادر کردن است که آنهم به فکر و اندیشه نیاز دارد و انسان های کار آزموده و اندیشمند را طلب می کند که به مفهوم واقعی دموکراسی بیاندیشند و ایرانیان را درهرگوشه ای از این مملکت که هستند ودرسرزمین مادریشان برابر ویکسان نگاه کند و دموکراسی را برای همه آنان بخواهند.

برای من بطورقطع حاکمیت غیرمتمرکز ویا هر حکومتی که مردم تصمیم گیر آن باشند می خواهد نامش فدرال باشد ویا هر اسم دیگری درقالب ایران یکپارچه مهمترین هدف وخواستگاهم است.
فدرالیسم هم تنها این نیست که ما شعار آنرا بدهیم و تنها به وجود آن در چند کشور اشاره کنیم بلکه باید بتوانیم طرحی را ارائه کنیم که با ویژه گیهای فرهنگی – اجتماعی - اقتصادی وسیاسی برای جامعه ما بوجود آمده باشد وبا فرهنگ وخصوصیات ایران و ایرانی و برای ایران تدوین شده باشد وبتواند برای تمامی ما ایرانیان چه درزابل و ایرانشهر، چه در گرمی و آذرشهر، چه در تربت جام وچه درمیناب وچاه بهار ودرنهایت تهران بتواند برابری ویکسانی درقالب تمامیت ارضی وبا حفظ چهارگوشه ایران بوجود بیاورد و قادر باشد خواستها و نیازهای تمامی ایرانیان را دربستر ایران فراهم آورد.

این همان ایده آلی خواهد بود که برایم وجود دارد وبرایش بیشترین تلاش را خواهم کرد خواستگاهی که امیدوارم بتواند سربلندی ایرانیان را به ارمغان آورد وآرزوهای نزدیک به یکصد پنجاه سال آشفتگی وپراکندگی را یکبار وبرای همیشه ازمیان بردارد.

التماس میکنم، بیآئیم و کمی هم که شده از شعار دوری و به شعور نزدیک تر شویم و به خودمان برگردیم که چگونه می توان "حکومت تهران" را به "حکومت ایران" تبدیل کنیم وچگونه می توانیم مفاهیم "غیرمتمرکز" و "فدرالیسم" ویا هر نوع واژه دیگری را دراین زمینه برای مردممان ودرقالب "ایران" به ثمر برسانیم وبارور کنیم وبه جستجوی راه های رسیدن به آنها بپردازیم، یکی ازبزرگترین مسئولیتهای ما اینست که "فدرالیسم" را اززندان تجزیه طلبان نجات دهیم وآنرا با معانی و مفاهیم مدرن درچارچوب ایران پیاده کنیم. وحشت نداشته باشیم، نه کردهای ما می خواهند به عراق وترکیه و سوریه بپیوندند، نه بلوچ های ما قصد ملحق شدن به افغانستان وپاکستان را دارند ونه لرها وترکمنها و خوزستانی های ایران میخواهند ایران را تجزیه کنند- آنها درطول هزاره ها ایرانی بودن خودرا باثبات رسانده اند وبهای سنگینتری پرداخته اند؛ کمی فکرکنیم!
تنها کسانی بطور مرتب برطبل گذشته می کوبند که فکر وحرف و سخنی برای امروز و فردای ایران ندارند، به خودمان بیآئیم آیا همین بی فکریها و شعارهای توخالی و بی محتوا نبوده است که ما را به امروزمان وبا حکومت جمهوری اسلامی به این بی هوویتی و حقارت رسانده است ؟
برای ساختن آینده ایران تنها به فکر و اندیشه و شجاعت ابراز کردنش ودوری ازهیجان وتحریک مردم نیاز است.
تصور می کنید کمی به خود آمدن و اندیشیدن بد باشد؟
حسین لاجوردی
پاریس – ۲۴ آذر ۱٣٨۷/ ۱۴ دسامبر ۲۰۰٨
*- فایل مطلب: http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=18533

۱۳۸۷ آذر ۲۷, چهارشنبه

توجه روزافزون جهانیان به جنبش هوویت طلبی درآذربایجان ایران

دستگیری جمعی ازفعالین مدنی آذربایجانی درماه رمضان گذشته، مورد اعتراض جمعی بسیاری از ایرانیان داخل و خارج ونهادهای بین المللی مدافع حقوق قرار گرفت. علاوه بر آن مدتی است که مسأله ی آذربایجانیهای ایران مورد توجه بسیاری از رسانه های فارسی زبان جهانی هم واقع شده است. به عنوان مثال اخیراً بخش فارسی رادیو فرانسه میزگردی ترتیب داده و گرداننده میزگرد موضوع را با عنوان " هوویت طلبان آذری چه می خواهند؟ " به حالت پیشگفتاری مطرح نموده است.

علاقمندان برای شنیدن بحث و گفتگوی میزگرد جالب و شنیدنی مذکور می توانند فایل زیر را کلیک نمایند.

http://www.rfi.fr/actufa/articles/106/article_4082.asp

باید توجه داشت که جنبش هوویت طلبی آذربایجانی ها درایران جزء اساسی وجدائی ناپذیر جنبشهای دموکراسی خواهی، وحقوق بشر سراسری وجنبش برابری خواهی اقلیتهای ملی تحت ستم است.

ایل گویجی

2008-12-16

---------------------------------------------------------------

*- درمتن زیر که از فایل بالا برگرفته شده به سه گرایش درجنبش هوویت طلبی آذربایجان اشاره شده است:

درچند سال اخیر، جنبش هوویت طلبی درآذربایجان ابعاد جدیدی یافته و بنظر می رسد که با گسترش نفوذ خود در میان مردم اشکال متنوعی نیز پیدا کرده است. کسانی مرزهای هوویت طلبی اشان با آموزش زبان مادری درمدارس و ترویج سنن بومی به انتها می رسد. گروه های دیگری با توسل به فدرالیسم هوویت خودرا تعریف می کنند، و سرانجام گرایش سومی ازهوویت طلبان، استقلال کامل وجدائی ازکشور را گزینه مناسب خود میدانند.

در مجلۀ رادیوئی زمینه ها و زمانه ها خواهیم کوشید در پرتو یک بحث رادیوئی و به کمک سه تن از صاحبنظران آذربایجانی، به شناخت بیشتری از جنبش هوویت طلبی درآذربایجان دست یابیم.

دراین میزگرد، آقای تورج اتابکی، استاد دانشگاه وپژوهشگر مسائل آسیای مرکزی، آقای عارف کسگین، جامعه شناس مقیم آنکارا درترکیه وبالاخره آقای امیرحسین موحدی، سخنگوی کمیته بحران زندانیان سیاسی درمشگین شهر آذربایجان شرکت دارند.

امیرحسین موحدی، فعال مدنی درمشکین شهر آذربایجان می گوید: " درداخل کشور، تمایلات جدائی خواهانه وصحبت از تشکیل آذربایجان بزرگ جایگاه محسوسی ندارد. فعالین جنبش مدنی آذربایجان درحالیکه توسط دولت سرکوب میشوند، مورد بی مهری افراد تندرو وافراطی هم قرارمی گیرند."

به عقیدۀ تورج اتابکی:" هیچ کس نباید وکالت تسخیری ملت را به عهده بگیرد. چه حکومت وچه اپوزیسیون!. او معتقد است:" ما درصد سال گذشته، بهای سنگینی برای گرته برداری های تاریخی نادرست خود و گژ رفتاری های خود پرداخته ایم. برای اینکه برتاریخ خود اشراف نداریم....

۱۳۸۷ آذر ۱۹, سه‌شنبه

بایرام (عید) قوتلاغی

قربان بایرامی مبارک بولوپ، عبادت لار قبول بولسین.

قربان بایرام هممأمیزه خیر و برکت گه تی ریپ، ایسلـئگ – آرزولار حاصل بولسون.

Gurban Bayram gutly we ebadatlar kabul bolsun

Bu Bayram ählimiz üchin hayiırlara sebeb bolup geljek yillara sag- salamat yetirsin

۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه

مراسم - - - - davara

برگزاری مراسم درشهر برلین

بمناسبت 60 مین سالگرد "کنوانسیون قتل عام ملت ها" درسازمان ملل متحد

برگزار کننده : جامعه ی دفاع ازملت های تحت ستم (Die Gesellschaft für bedrohte Völker in Berlin)

محل برگزاری : کلیسای " دُم " شهر برلین (Berliner Dom)

روز و زمان برگزاری : سه شنبه نهم دسامبر (Am Dienstag, 09. Dezember 2008, ab 11:00 Uhr)

منبع خبر : سایت فرهنگی و خبری تورکمنصحرا.اُرگ (turkmensahra.org)

----------------------------------------------------------------------------------------

*- در زیر اطلاعیه ی مندرج درصفحه ی اصلی سایت turkmensahra.org :

بمناسبت 60 مین سالگرد "کنوانسیون قتل عام ملت ها" سازمان ملل

Gedenkstunde anlässlich des 60. Jahrestages der UN-Völkermordkonvention

Den 60. Jahrestag der Verabschiedung der UN-Konvention zur Verhütung und Bestrafung des Völkermordes möchten wir zum Anlass nehmen, um in einer zentralen Veranstaltung der Genozidopfer der vergangenen sechs Jahrzehnte zu gedenken.

-------------------------------------------------------------------

روزی تاریخی و مهم در تاریخ ملت های تحت ستم

بمناسبت 40 مین سالگرد انجمن دفاع از حقوق ملت های تحت ستم

Einladung zur Jahreshauptversammlung und zur 40-Jahr-Feier in Göttingen

Am Samstag den 6.12. werden wir ab 10:30 Uhr über unsere Menschenrechtsarbeit im vergangenen Jahr berichten und einen neuen Vorstand wählen. Außerdem wollen wir darüber beraten, wie wir unsere Kräfte zukünftig noch wirksamer bündeln können, um Regierungen und internationale Gremien dazu zu bewegen, Völkermord und Verbrechen gegen die Menschlichkeit schnellstens Einhalt zu gebieten.

----------------------------------------------

Quelle : www.turkmensahra.org